کد مطلب:94692 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

نامه 036-به عقیل












[صفحه 675]

علی (ع )، سپاهی را بسوی دشمنان فرستاده بود. عقیل ابن ابیطالب نامه ای به علی نوشت و یادآور شد كه: دوستان دست از یاری تو كشیده اند و... این پاسخی است كه امیرمومنان به وی نگاشت من سپاهی فراوان بسوی دشمن فرستادم. چون این خبر به سر كرده آنان رسید به حال پشیمانی پا بفرار نهاد. اما سپاه من میان راه باو رسیدند و هنگامی كه آفتاب به غروب می نشست، پس از اندك زمانی جنگ و ستیز، همچون كه بگویند لا لا، بی درنگ برای رهائی خود تسلیم شد. پس از آنكه گلویش را چندان فشرده بودند كه نیمه جان گردیده بود، با سختی و درد مداوم، جان بدر برد. قریش و تركتازیشان را در ضلالت و گمراهی، و تاخت و تازشان را در ستیزه خوئی و عناد، و سركشیشانرا در سرگردانی و حیرانی، رها كن، زیرا جملگی علیه من برای جنگ متفق شده اند، درست همانگونه كه پیش از این در پیكار با رسول خدا هم پیمان شده بودند. و سرانجام بجای من، كیفر دهندگانی، قریش را سركوب و منكوب خواهند كرد. همان قریشی كه خویشاوندی مرا محترم نشمردند و پسر مادرم (یعنی رسول خدا) را از من گرفتند. اما اینكه از رای و اندیشه من درباره جنگ با دشمنان پرسیدی، پس بدان من اراده كرده ام با آنانی كه پیمان

مرا نادیده انگاشته اند، سخت پیكار كنم، و چنان استقامت ورزم تا كشته شوم و بدیدار خدا نائل آیم. ای عقیل مپندار كه پسر پدرت كسی باشد كه بسیاری مردم در پیرامونش، بر عزت و افتخارش بیفزاید و یا دوری آنان، او را به وحشت و اضطراب افكند. علی كسی نیست كه اگر مردم او را واگذارند و پراكنده شوند، خوار گردد و یا ضعف و سستی پذیرد و سر به ستم بسپارد، و یا زمام كار خویش را بدست غیر دهد، و سرانجام پشت خم كند تا كسی كه برای تسلط یافتن به او آمده بر وی چیره گردد. بلكه علی مانند كسی است كه برادر بنی سلیم توصیفش كرده: اگر از من پرسی كه چونی؟ بگویم بر سختی روزگار بس صبورم. گران است بر من كه مرا در اندوه و غم ببینند. مبادا كه از این غم، دشمنم شاد و دوستم اندوهگین شود


صفحه 675.